کد مطلب:31606
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:24
چرا خداوند را نميتوان با ساير آفريدهها مقايسه كرد؟
اصولاً مقايسه، طرفيني است; يعني دو چيز بايد باشد تا يكي را با ديگري مقايسه كرد، به شرط آن كه وجهي براي مقايسه داشته باشند; براي مثال ميگويند: حسن نسبت به حسين قد بلندتر است يا سنّش بيشتر است و...; اما اگر موجودي مانند خداوند كه يكتاست و طرف مقابلي ندارد: لَيْسَ كَمِثْلِهِي شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ; (شوري،11) همانند او چيزي نيست و او شنوا و بيناست.، مقايسه كردن، معقول نيست. خداوند متعال، نه در اصل وجود و نه در صفات، همتا ندارد; تنها موجود واجب الوجود او است و ديگران ممكن الوجود و مخلوق اويند; پسچگونه ميتوان ممكن الوجود را با واجب الوجود مقايسه كرد؟ ممكن الوجود سراسر فقر و نياز است، اما واجب الوجود خير.
امام عليدر اين باره ميفرمايد: سر آغاز د ين، خداشناسي است و كمال شناخت خدا، باور داشتن او و كمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگي او است و كمال توحيد ] شهادت بر يگانگي خدا[، اخلاص و كمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا كردن است، زيرا هر صفتي نشان ميدهد كه غيز از موصوف و هر موصوفي گواهي ميدهد كه غير از صفت است; پس كسي كه خدا را با صفت مخلوقات تعريف كند، او را به چيزي نزديك كرده و با نزديك كردن خدا به چيزي، دو خدا مطرح شده و با مطرح شدن دو خدا، اجزايي براي او تصور نموده و با تصور اجزا براي خدا، او را نشناخته است و كسي كه خدا را نشناسد، به سوي او اشاره كند و هر كسي به سوي خدا اشاره كند، او را محدود كرده، به شمارش آورد و آن كسي كه بگويد خدا در چيست، او را در چيز ديگري پنداشته است و كسي كه بپرسد خدا بر روي چه چيزي قرار دارد، به تحقيق جايي را خالي از او در نظر گرفته است; در صورتي كه خدا همواره بوده و از چيزي به وجود نيامده است; با همه چيز هست، نه اين كه هم نشين آنان باشد و با همه چيز فرق دارد، نه اين كه از آنان جدا و بيگانه باشد... .(نهج البلاغه، امام علي، ترجمة محمد دشتي، ص 33، انتشارات زهد.)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.